این شعر درباره ی سختی های حضرت فاطمه است نظر یادتون نره
فاطمه بعد از پدر آزرده و بیمار بود
اشک غم بر چهره و از داغ دل تب دار بود
از غروب پرغم شمس جمال احمدی
روزگار زهره ی زهرا چو شام تار بود
کی به هجده سالگی کسی خم می شود
داغ پیغمبر خداوندا چو سنگین بار بود
روز ها در بیت الاحزان ناله های زار داشت
از همه مردم گریزان دور از انزاربود
باور کنید یورش اندوه و آه را
باور کنید حمله ی دیو سیاه را
باورکنید بعد آن نبی آن دنی چه کرد
با همسر علی و جناب علی چه کرد؟
باورکنید نقشه شوم سقیفه را
فرمان قتل فاطمه حکم خلیفه را
باور کنید سوخت در خانه علی
اندوه و غم بریخت به پیمانه علی